از آن روزی که در خانهی خدا به دنیا آمد، بیت الله مولِد او شد. بیت الله مشهد او شد. در تاریخ چنین مقامی پیدا نشده! در خانهی خدا به دنیا آمدن، در خانهی خدا شربت شهادت نوشیدن! عقل مبهوت است!
آن صبحی که به نماز
آمد، آن شب مهمان دخترش بود. دختر برای پدری که سلطنت بر ربع مسکون دارد،
یعنی مشرق و مغرب تحت حکومت اوست، سفرهای که تهیه کرده بود، نان جو بود و
نمک و شیر. سر سفره که نشست، گفت: کِى دیدهای پدرت سر یک سفره دو خورشت
بخورد؟