یکى
از ثقات نقل کرده که : چندى قبل از این در کاشان مردى بود آقا محمد على نام مى
باشد صنف عطار و متوجه امور دیوانى ایشان ، و قدغن کرده که دیگرى به هیچ وجه اجناس
عطارى خرید و فروش نکند.
شخصى
سید فقیرى به قدر یک من سریشم کرده بود و این را به شخصى فروخت آن مرد ظالم مطلع
شد در بازار به او برخورد و دشنام بسیارى را او داد و چند سیلى بر روى او زد آن
بیچاره روانه شد گفت : جدم سزاى تو را بدهد آن ظالم که این را شنید اعراضى شده
ملازم خود را گفت
:
آن
سید را برگردانید و چند پس گردنى به شدت به او زده و گفت : برو و جدت را بگو کتف
مرا بیرون آورد !
با آل على هر که در افتاد ور افتاد.