علت ظلم

روز شعبی، حجاج را از ظلم و ستم تحذیر و به عدل وداد ترقیب می کرد. حجاج نیز دیناری طلا برداشت، وزن و عیار آنرا سنجیده و به دست شعبی داد و گفت: پیش صرافها ببر و از وزن و عیار این دینار سئوال کن. شعبی نزد چندین صراف رفت. هریک به طمع این که دینار را می خواهد به بفروشد به او چیزی گفت. یکی می گفت:

کم عیار است، دیگری می گفت: کم وزن است و هرکدام نقصی بر آن قائل می شدند. شعبی نزد حجاج رفت و جریان را شرح داد حجاج گفت: در فلان محله و فلان کوچه خانه ای به این نشان است، آنجا برو درب را بزن. از صاحب خانه وزن و عیار دینار ار جویا شو. شعبی رفت و دینار را به صاحب خانه داد، آن مرد نگاه کرد و گفت: از نظر وزن وعیار تمام است چنانچه بخواهی بجایش درهم نقره می دهم. پرسید: از حجاج به تو ظلمی رسیده است؟ پاسخ داد نه، بلکه  در زمان او راحت هستم و ظلم دیگران را نیز از من دفع می کند. شعبی در شگفت شد، نزد حجاج آمد و گفتار آن مرد را برایش بازگو کرد. حجاج گفت: چون مرد بر یکدیگر ستم روا دارند خداوند کسی را بر آنها مسلط می کند که بر آنها ستم کند. کسی که به عهدی ظلم نکند هیچ کس بر او ستم نخواهد کرد. اگر این طایفه با خدای خود راست بودند و شرط بندگی را بجا می آوردند هرگز به رنجانیدن آنها موفق نمی شدم.(سخن حجاج در باره ی ظلم کردن به واسطه ستم خود مردم از نظر کلی صحیح است. چنانچه حضرت علی(ع) می فرماید: خدا بر شما غلامی ثقیف را ( اشاره به حجاج بن یوسف ثقفی) مسلط می کند؛ ولی این دلیل ظلم وحجاج را تچویز نمی کند و لازم نیست هر کسی را که حجاج به او ظلم کند قبلا ستمی کرده باشند، زیرا حجاج مانند سعیدبن جبیر و هزاران نفر دیگر از مردان پاکدامن را بی گناه کشت که کوچک ترین ستمی از آنها سر نزده بود. هنگامی که مردم بر یکدیگر رحم نکنند و ستم روا دارند بلا که نازل شود خوب و بد را فرا می گیرد علاوه بر این که کشته شدن مثل سعید به دست حجاج مرتبه ی شهادت است و باعث ارتقای درجه ی او می شود.)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد