1 قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها:
نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروهیاز زنان پزشک سراسر کشور26/10/1368
امروز به نام اسلام سخن میگوییم و رسالت اسلام را رسالت برتر میدانیم ـ به وجود خانمهایی مثل شما افتخار میکنیم و این از آن جاست که هر تبلیغ و ادعایی، هرگاه به مرحلهی عمل و تحقق نزدیک شد، ارزش واقعی خود را خواهد یافت. ما در مورد مسئلهی زن از یک سو و مسئلهی دانش و تخصص از سوی دیگر و مسئلهی خدمت به افراد بشر هم از جانب دیگر، به نام اسلام ادعاهایی داریم. ادعاهای ما، در چارچوب اسلام است.
ادامه مطلب ...یک روز عربی از بازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد ؛ از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد ، تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد ! هنگام رفتن صاحب دکان گفت : تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی !!!
ادامه مطلب ...روزی هارون از بهلول پند خواست.بهلول پرسید: اگر در بیابان بی آب بمانی و تشنگی بخواهد در گلوی تو مرگ بریزد،در مقابل مقدار کمی آب چه می دهی؟
هارون گفت:صد دینار طلا!بهلول گفت:اگر کسی که صاحب آب است به پول راضی نشود؟
یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و شنا کنان خود را به جزیره کوچکی برسانند. دو نجات یافته هیچ چاره ای به جز دعا کردن و کمک خواستن از خدا نداشتند.
امام حسن عسکرى به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام ، از رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله فرمود:
چون خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام و حوّا را آفرید و در بهشت جاى گرفتند، بر خود بالیدند و آدم علیه السلام به همسر خود حوّا، گفت : خداوند موجودى بهتر و برتر از ما نیافریده است .
پاسخ جامع و تفصیلی این سوال را از زبان دکتر مجید معارف، استاد دانشگاه تهران بخوانید: "این اشکال برای کسانی که نسبت به روش قرآن در طرح مباحث گوناگون اعتقادی، اجتماعی، و تاریخی بدون اطلاع هستند، مطرح میشود. آنان علاوه بر این آیات، قرآن را جدا از شرایط تاریخی عصر نزول، اسباب نزول آیات و نیز قرائن متصله و منفصله تفسیری، مورد توجه و احیانا تفسیر قرار میدهند، که در نتیجه به ظاهر، اشکالی به این بحث وارد میشود. .
ادامه مطلب ...شخص تنبلی نزد بهلول آمده و پرسید :
می خواهم از کوهی بلند بالا روم ، می توانی نزدیکترین راه را به من نشان دهی ؟ بهلول جواب داد : نزدیکترین و آسانترین راه : نرفتن بالای کوه است !!!
روزی حضرت سلیمان (ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا می برد. سلیمان(ع) دید قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه ای با دانه گندم به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.!
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.