از خطبه دختر پیغمبر(ص
در عصر پیغمبر (ص) و صدر اسلام،مسجد تنها مرکز دادخواهى بود.هر کس از صاحب قدرتى شکایتى داشت،هر کس حقى را از دست داده بود،هر کس از حاکم یا زمامدار،رفتارى دور از سنت پیغمبر مىدید،شکوه خود را بر مسلمانان عرضه مىکرد،و آنان مکلف بودند تا آنجا که مىتوانند او را یارى کنند و حق او را بستانند.از دختر پیغمبر حقى را گرفته و با گرفتن این حق سنتى را شکسته بودند.
ادامه مطلب ...خانه عایشه ماتم کده است.على (ع) ،فاطمه،عباس،زبیر،فرزندان فاطمه حسن،حسین دختران او زینب و ام کلثوم اشک مىریزند.على بهمکارى اسماء بنت عمیس مشغول شست و شوى پیغمبر است.در آن لحظههاى دردناک بر آن جمع کوچک چه گذشته است؟خدا مىداند.کار شستشوى بدن پیغمبر تمام شده یا نشده،بانگى بگوش مىرسد:الله اکبر.
على به عباس:
-عمو.معنى این تکبیر چیست؟
در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشهاى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر میدارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکههاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آنها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند؛ امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند!
نامش سیدعلی است. حدود شش سال است که به قم آمده و با جدیت تمام درس را می خواند. اینجا اساتید بزرگی مثل آقا سیدروح الله و آقای طباطبائی و ... درس می دهند و سیدعلی هم خوشحال است که می تواند از محضر این بزرگان استفاده ببرد. به پدرش خیلی علاقه دارد و پدر هم گاهی برایش نامه می نویسد و از حالش با خبر می شود.
بخدا سوگند!اگر پاى در میان مىنهادند،و على را در کارى که پیغمبر بعهده او نهاد مىگذاردند،آسان آسان آنانرا براه راست مىبرد و حق هر یک را بدو مىسپرد...
اگر چنین مىکردند،درهاى رحمت از زمین و آسمان بر روى آنان مىگشود.اما نکردند...
و آنچه نباید بکنند کردند.اکنون لختى بپایند!و ببینند چه آشوبى برخیزد و چه خونها بریزد.. .!
ادامه مطلب ...مرحوم شیخ صدوق به سند خود از ابنعباس نقل مىکند که در حضور امیر مؤمنان على (ع) (در زمان خلافتش) سخن از جریان خلافت (بعد از رسول خدا تا آن زمان) به میان آمد، سخن مشروح زیر را فرمود، (که ما آن را از نهجالبلاغه (1) در اینجا مىآوریم) که ترجمهاش چنین است:سوگند به خدا فلانى (ابوبکر) رداى خلافت را بر تن کرد، در حالى که به نیکى مىدانست من در گردش درآوردن حکومت اسلامى همانند محور سنگهاى آسیا هستم (که آسیا بدون آن نمىچرخد)
ادامه مطلب ...چون رسول خدا رحلت فرمود، انصار در سقیفه بنىساعده جمع شدند و گفتند: پیامبر از دنیا رفت. سعد بن عباده به پسرش قیس یا یکى دیگر از پسران خود گفت: من به علت بیمارى نمىتوانم سخن خود را به اطلاع مردم برسانم، تو سخن مرا گوش بده و با صداى بلند براى مردم بازگو کن تا مردم بشنوند.
پیرمرد همیشه قبل از اذان خود را به مسجد لاله زار می رساند، اهل مسجد او را می شناسند و به او احترام می گذارند، انسان موفقی است و در امور خیر هم معمولا پیش قدم می شود. سر صحبت را که با او باز می کنم با لبخندی محبت آمیز می گوید:
جوان خیل آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت: (( ببخشید آقا من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟)) مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود،
سامانه پدافندی "یا زهرا 3" حامل موشک "شهاب ثاقب" با برد 19.2 کیلومتری قابلیت همزمان کشف 30 و ردیابی 12 هدف را دارد. سامانه پدافند هوایی موشکی بردکوتاه "یازهرا3"ساخت سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، یکی از آخرین دستاوردها در زمینه رفع نیازهای پدافندی کشور به صورت بومی است.