الحمد لله الذى لا اله الا هو
تـرجـمـه :
ستایش خداوندى را سزا است که هیچ معبود بحقى جز ذات مقدس او نیست .
شرح : بدانکه حمد در برابر احسان اختیارى است . ولى مدح ستایش بر مطلق احسان و نـیـکـى اسـت . و شکر ستایش در برابر نعمت مى باشد . خواه بزبان باشد ، که آن را ثـنـا گـویـند . و یا بقلب که اعتقاد به صفات نیک نعمت دهنده داشته باشد . و یا بسایر اعـضـاء و جـوارح ، کـه آن تـحـمـل زحـمـات اطـاعـت و فـرمـانـبـرى نـعـمـت دهـنـده بـاشـد . حاصل آنکه شکر ، عملى است در مقابل نعمت منعم . و چون هر کمالى از رشحات فیض کمالات حـضـرت حـق اسـت ، و کـمـال حـضـرت حـق تـعـالى مـفـیـض کـمـال هـر مـوجـودى اسـت ، پـس سـتـایـش کـمـال هـر مـوجـودى بـازگـشـت بـسـتـایـش کـمـال حضرت احدیت
جابر بن عبداللّه انصارى گوید:
روزى به همراه مولاى متّقیان ، امام علىّ علیه السلام بودم ، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است ، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مى دانى که چگونه و براى چه مى باشد؟
اظهار داشت : آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست ؟
حضرت فرمود: آرى ، به حقّ آن کسى که محمّد صلّى اللّه علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تاءویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.
آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما.
راز ضریح شش گوشه
اما چرا برخلاف ضریح و مرقد امامان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است؟ در این باره روایت های گوناگونی وجود دارد، اما مجموع این روایتها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر میرسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است. او در بخشی از این کتاب نام 17 نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و نوشته است: آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبرشان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام(ع) آنان را زیارت میکنند و حضرت علی بن الحسین(ع)یعنی ( حضرت علی اکبر(ع)) از جمله این شهدای بزرگ هستند.برخی گفتهاند: محل دفن حضرت علی اکبر(ع) نسبت به مرقد امام حسین (ع) نزدیکترین محل است.
از طلا و نقره ایرانی تا چوب میانماری
در ساخت ضریح جدید که مساحت پلان آن 22٫86متر مربع است، حدود 4.5 تن نقره خالص ، حدود 120 کیلوگرم طلای خالص ،600 کیلوگرم مس و حدود 400 کیلوگرم استیل و مقداری فلزات دیگر برای اتصالات ضریح به کار رفته است. وزن چوب های به کاررفته در ضریح مظهر حدود 5.5 تن است. این چوبها طبق شناسنامه روی آنها در سال 2003 از درخت ساج و جنگلهای کشور میانمار درجنوب آسیا تامین شده است. چوبی که بالاترین طول عمر و مقاومت را داراست، ضریح جدید در ابعاد 5٫04 در 7٫34 و با ارتفاع: 4٫49متر ساخته شده و 20 پنجره هم دارد.
هان به خدا سوگند - فلان - جامه خلافت را پوشید و میدانست خلافت جز مرا نشاید، که آسیا سنگ تنها گرد استوانه به گردش در آید. کوه بلند را مانم که سیلاب از ستیغ من ریزان است، و مرغ از پریدن به قلّهام گریزان. - چون چنین دیدم - دامن از خلافت در چیدم، و پهلو از آن پیچیدم، و ژرف بیندیشیدم که چه باید، و از این دو کدام شاید با دست تنها بستیزم یا صبر پیش گیرم و از ستیز بپرهیزم که جهانی تیره است - و بلا بر همگان چیره - بلایی که پیران در آن فرسوده شوند و خردسالان پیر، و دیندار تا دیدار پروردگار در چنگال رنج اسیر.
ادامه مطلب ...محدّثین و مورّخین روایت کرده اند:
هرگاه دردها و غم هاى جامعه براى مولاى متّقیان ، امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام غیر قابل تحمّل مى گشت ؛ و مى خواست درد دل خود را بیان نماید با خود زمزمه و درد دل مى نمود.
و آن حضرت معمولا به تنهائى از شهر کوفه خارج مى شد و حوالى بیابان غَرىّ نجف اشرف گوشه اى را بر مى گزید؛ و روى خاک ها مى نشست و دردهاى درونى خود را با آن فضاى ملکوتى بازگو مى نمود.
در یکى از روزهائى که حضرت به همین منظور رفته بود، ناگهان شخصى را مشاهده کرد که بر اشترى سوار و جنازه اى را جلوى خود قرار داده است و به سمت آن حضرت در حرکت مى باشد.
روزى ابوبکر و امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السلام در محلّى یکدیگر را ملاقات کردند.
ابوبکر گفت : حضرت رسول ، پس از جریان غدیر خم چیز خاصّى درباره شما نفرمود، امّا من بر فضل تو شهادت مى دهم ؛ و در زمان آن حضرت نیز بر تو به عنوان امیرالمؤ منین سلام کرده ام .
و اعتراف مى کنم که حضرت رسول درباره تو فرمود: تو وصىّ و وارث و خلیفه او در خانواده اش مى باشى ، ولى تصریح نفرمود که تو خلیفه بعد از او در امّتش باشى .
امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام اظهار داشت : اى ابوبکر! چنانچه رسول خدا صلوات اللّه علیه را به تو نشان دهم و ایشان تو را بر خلافت من در بین امّتش دستور دهد، آیا مى پذیرى ؟
روزى امام علىّ بن ابى طالب ، امیرالمؤ منین صلوات اللّه علیه عبورش به گروهى از مسلمان ها افتاد که در گوشه اى از مسجد را اشغال کرده بودند و به عبادت مشغول بودند.حضرت علىّ علیه السلام نزدیک ایشان رفت و فرمود: شما چه کسانى هستید؟ و چه مى کنید؟
در پاسخ به حضرت ، اظهار داشتند: ما بر خداوند توکّل کرده ایم و عبادت او مى کنم .حضرت فرمود: خیر، چنین نیست ؛ بلکه شما بى عار و مُفت خور مى باشید، چنانچه راست مى گوئید و توکّل برخداوند متعال دارید، بگوئید که در چه مرحله اى از توکّل قرار دارید؟
ابوالفتوح رازى ، قاضى نعمان و ابوالقاسم کوفى آورده اند:
در زمان حکومت عمر بن خطّاب ، غلامى را نزد او آوردند که مولاى خود را کشته بود، عمر بدون آن که تحقیق و بررسى نماید، حکم قتل او را صادر کرد.
این خبر به امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام رسید و شهود نیز شهادت دادند؛ که این غلام مولاى خود را کشته است .
حضرت خطاب به غلام کرد و اظهار نمود: تو چه مى گوئى ؟
غلام در پاسخ گفت : بلى ، من او را کشته ام .
تربیت و هدایت در پرتو سپاس از خداوند خدای را سپاس گویم تا باران نعمتش بیش از پیش فرو ریزد، و اطاعتم در پیشگاه عزّتش فزون گردد، و جانم از معصیتش بیمه شود. و از آستان قدسش مدد خواهم تا «نداریم» را به مرز «بینیازی» رسانَد، چه او دست هرکس گیرد راه گم نکند، و آن که بر امواج دشمنی او نشیند به ساحل نجات نرسد، |