روزی بهلول از مسجد «ابوحنیفه» میگذشت، دید خطیب مردم را موعظه میکند. ایستاد و به سخنانش گوش داد. او میگفت: جعفربن محمد عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان، در صورتی که آنچه از بندگان انجام میدهند خواست خداست و انسان از خود اختیاری ندارد. دیگر این که در روز قیامت شیطان در آتش میسوزد و حال آن که شیطان از آتش آفریده شده است و آتش هم جنس خود را عذاب نمیکند.
دیگر این که خداوند موجود است؛ ولی نمیشود او را دید، در صورتی که این دروغ است و هر موجودی دیدنی است.
ادامه مطلب ...یکی از شاگردان شیخ انصاری می گوید: «در دورانی که در نجف اشرف نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم: "این بندها برای چیست؟" پاسخ داد: "اینها را به گردن مردم می اندازم و آنها را به سوی خویش می کشم و به دام می افکنم. دیروز، یکی از طناب ها را به گردن شیخ انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آن است، کشیدم، ولی افسوس که بر خلاف زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و بازگشت
". ادامه مطلب ...کرامت نفس و بزرگواری ایشان از جمله خصلتهایی است که در شاگردان و یاران او نفوذ کرده بود. در این مورد، علامه طهرانی از نوهی آخوند نقل میکند: «در یکی از سفرهای زیارتی که آخوند با اصحابشان پیاده به کربلا مشرف میشدند، در راه، راهزنان بیابانی اموال ایشان را غارت کرده و هر چه دارند، میربایند. سپس که عارف همدانی را میشناسند،
ادامه مطلب ...روایت شده که شیطان، به درگاه فرعون آمد، و در را کوبید، فرعون گفت: کوبنده در کیست؟ شیطان گفت: اگر خدا بودى، مىفهمیدى چه کسى در را مىکوبد، فرعون گفت: اى ملعون داخل شو، شیطان گفت: ملعونى بر ملعونى وارد مىشود، پس داخل شد، فرعون به او گفت: چرا بر آدم سجده نکردى تا رانده درگاه خدا و مورد لعن خدا واقع نشوى؟ در جواب گفت چون مانند تو در صلب آدم بود، فرعون به او گفت: آیا بدتر از من و از خودت بر روى زمین سراغ دارى؟ شیطان در جواب گفت: انسان حسود از من و از تو بدتر است. چون حسد عمل نیک انسان را مىخورد، همچنان که آتش هیزم را مىخورد و مىسوزاند.
در کربلا عطار مشهوری زندگی میکرد. روزگاری مریض شد و بیماریاش طولانی گردید. یکی از دوستان به عیادتش رفت؛ دید که از وسایل زندگی چیزی برایش باقی نمانده است؛ فقط حصیری در زیر بدن و متکایی در زیر سر دارد. تاجر ثروتمند دیروز، حالا به چنین روزی افتاده است . در همین حال، پسر تاجر وارد شد و گفت: " پدر، برای نسخه امروز پول نداریم تا دارو بخریم.
تاجر، متکای زیر سرش را به او داد و گفت: " این را هم ببر و بفروش، تا ببینم راحت میشوم یا نه؟
ادامه مطلب ...اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
یَابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَیَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللهِ
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد للَّه، وصلّى اللَّه على محمّد و آله الطاهرین.هر کس که در برابر شخصیت ارجمند رسول اکرم حضرت محمّدصلى الله علیه وآلهقرار گیرد، شخصیتى که خداوند او را به عنوان پر افتخارترین انسان در پهنههستى آفرید، به حیرت و شگفتى دچار مىشود.شخصیت پیامبرصلى الله علیه وآله در حقیقت تابلوى زیبا و ارزشمندى است که بر آنتمام نشانههاى ارزشهاى الهى و آیات کمال و جمال نقش بسته است وچشم ودل بینندگان را به خود خیره مىسازد.
.
طبق آنچه از مجموع روایات و تواریخ استفاده مى شود:خلفاء بنى العبّاس با سادات بنى الزّهراء خصوصا امامان معصوم علیهم السلام رابطه حسنه اى نداشتند و چنانچه بهائى به آن ها مى دادند و اکرامى مى کردند، تنها به جهت سیاست و حفظ حکومت بوده است .ماءمون عبّاسى همچون دیگر بنى العبّاس ، اگر نسبت به امام رضاعلیه السلام احترامى قائل مى شد، قصدش سرپوش گذاشتن بر جنایات پدرش ، هارون الرّشید و نیز جذب افکار عمومى و تثبیت موقعیّت و حکومت خود بود.
ادامه مطلب ...مقتول سمّ اشقیا آه و واویلا |
شد قبله هشتم رضا آه و واویلا |
چو خواست بیرون از وطن ، آید آن سرور |
ز فرقتش بر سر زنان ، آل پیغمبر |
همچنین مرحوم شیخ صدوق به نقل از اباصلت هروى حکایت نموده است :روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام به من فرمود:اى اباصلت ! داخل مقبره هارون الرّشید برو و قدرى خاک از چهارگوشه آن بیاور.اباصلت گوید: طبق دستور حضرت رفتم و مقدارى خاک از چهار گوشه مقبره هارون برداشتم و آوردم ، فرمود: آن خاکى را که از جلوى درب ورودى آوردى ، بده .
ادامه مطلب ...