دربارهی مسألهی وحدت اسلامی هیچ اختلافی وجود ندارد، زیرا نصوص قرآنی و سنّت نبوی صحیح ما بر این امر دلالت دارد. آیهی شریفهی «و إنَّ هذِهِ أُمَّتُکُم أمَّةٌ واحِدَةٌ»۱ و نیز آیهی «وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذکُرُوا نِعمَةَ اللهِ عَلَیکُم إذ کُنتُم أعداءً فَألّفَ بَینَ قُلُوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إخواناً»۲ و نیز «إنَّمَا المُؤمِنُونَ إخوَةٌ فَأصلِحُوا بَینَ أخَوَیکُم»۳ و احادیث بسیاری همچون روایت «لا یُؤمِن أحَدکُم حَتّی یُحِبَّ لأخیهِ ما یُحِبّ لِنَفسِهِ» و روایت «مَثَلُ المُؤمنینَ فی تَوادّهِم و تَراحمِهِم کَالجَسَدِ الواحِدِ إذا اشتَکی مِنهُ عُضوٌ تَداعی لَه سائِرَ الأعضاءِ بِالسهر وَالحمة» یا این روایت که میگوید: «... کَالبُنیانِ المَرصُوصِ یشدّ بَعضه بَعضاً» و روایتی همچون «المُؤمنُ أخُو المُسلِم لا یَظلمُه» و روایات نبوی بسیار فراوان دیگری که بر لزوم وحدت میان مسلمانان دلالت دارند. حتی با صرف نظر از اینهمه نصوص، جای این پرسش هست که چرا در دین ما ثواب نماز جماعت بیشتر است؟ آیا دلیلش این نیست که موجب تحکیم روابط میان مسلمانان در پیشگاه خداوند متعال میشود؟ اینها اموری است که در آنها هیچ اختلافی نیست.
باید موجب تکامل هم باشیم
اما اتفاقات بسیاری وجود دارد که در عصر حاضر تحقق وحدت کامل میان
مسلمانان امری بسیار مشکل و دشوار جلوه میدهد. مثلاً اختلاف فرهنگها و
نژادها یکی از این موانع است. اگر گروهی از مسلمانان یک کشور از یک نژاد و
گروهی دیگر از نژادی دیگر باشند، چهبسا تمایل به جدایی و تشکیل کشور مستقل
دارند. یمن در دورهای از تاریخ به همین خاطر به یمن شمالی و جنوبی تقسیم
شد. پاکستان هم شبیه همین.
تحقق وحدت میان مسلمانان آرزوی ما است. این در حالی است که دشمنان ما که برای تفرقه در امت اسلامی میکوشند، خودشان به وحدت اهتمام دارند. ما میبینیم که آمریکا تقریباً پنجاه ایالت دارد و هر ایالت شبیه یک کشور است، اما همهی آنها با هم یک کشور را تشکیل میدهند. تمام اروپا هماکنون یک پارلمان دارد. مشکل ما اکنون مشکل درک و آگاهی است. تکتک آحاد امت اسلامی باید درک کنند که وحدت بر آنها واجب است و کوتاهی در تحقق آن گناه و معصیت است.
با وجود تمام این مسائل ما باید موجب تکامل هم باشیم، چراکه قرآن میفرماید: «تَعاوَنُوا عَلَی البِرّ وَ التَّقوی»۴.
جهان اسلام از چنان برکات و ثروتی برخوردار است که در هیچ جای دیگر جهان
یافت نمیشود. مثلاً در یک منطقه از جهان اسلام شاهد وجود ثروتهای خدادادی
هستیم، ولی در منطقهی دیگر با اینکه این ثروتها وجود ندارد، اما نیروی
انسانی فراوان و قدرتمندی وجود دارد که میتواند آن ثروتهای خدادادی را
برای استفادهی همهی امت استخراج کند تا همه در راحتی و رفاه زندگی کنند.
مثلاً ما در مصر منطقهی سینا را داریم که سرشار از معادن است و از خاک
ممتازی برخوردار است. هزاران سال است که باران بر این سرزمین میبارد و در
آن فرو میرود و شاید دریایی از آب شیرین در زیر آن نهفته باشد که از آن
استفادهای نمیشود. نمونهی دیگر، کشور سودان است که زمینهای کشاورزی
بسیاری دارد و اگر زیر کشت برود، میتواند خوراک تمام جهان اسلام را تأمین
کند. در گذشته هم توافقی میان سه کشور مصر و عربستان و سودان برقرار شد که
زمین از سودان باشد، سرمایه از عربستان و کشاورز هم از مصر تأمین شود تا
این زمینها زیر کشت برود، اما بر سر سهم اختلاف پیش آمد و توافق به هم
خورد.
اینها نشان میدهد که فردگرایی و تکروی همواره مانع برنامههای سودمند
برای امت است. در حالی که مؤمنین باید ازخودگذشتگی داشته باشند و برای
منافع کلی و عمومی تلاش کند. متاسفانه اما شاهد هدررفت امکانات جهان اسلام
هستیم.
گرفتار غفلت و بدفهمی
تردیدی نیست که عدهای نمیخواهند کشورهای اسلامی در ثبات و وحدت باشند.
اگر ما درست درک کنیم که نباید به حرف بیگانگان اعتنا کنیم و گوشدادن به
حرف بیگانگان را گناه بدانیم، آنها نمیتوانند کاری پیش ببرند. باید
بدانیم که غرب برای منافع خودش تلاش میکند. آنها میدانند اگر توافقی میان
کشورهای اسلامی ایجاد شود، بر منافع آنها تأثیر سوء میگذارد. بنابراین
بیکار نمیمانند و با صرف هزینههای بسیاری سعی میکنند که مانع این توافق و
وحدت بشوند.