مرحوم آقاى قمشه اى مى فرمودند: وقتى در یکى از مجالس مهم تهران که سیاسى بود، و هم به عنوان جشن عروسى بنام ، شعراى شیعه و سنّى را دعوت کرده بودند، مرا نیز خواستند عذر آوردم و بالاخره ملزم به حضور شدم در آن جلسه هر کس به مناسبت جشن عروسى اشعارش را مى خواند. از من نیز خواستند که از اشعارت بخوان چون اکثر حضّار را سنّى دیدم قصیده غرّاى طغراییه را که 76 بیت است از بدو تاختم به مدد غیبى بدون هیچ سکته و لکنت خواندم و چون به این ابیات رسیدم :
آیینه حسن اعظم ایزد |
الا شه دین علىّ اعلى نیست |
مولى است بر اهل دل پس از احمد (ص ) |
هر کس نه غلام او است مولى نیست |
فرمان ولایتش خرد داند |
اى مردم با خرد به شورى نیست |
همه اهل مجلس از شیعه و سنّى طوعا اءو کراها احسنت احسنت گفتند.