در رثاى پنجمین اختر تابناک ولایت (امام حسین(ع)

آمدم در کربلا تا با خدا سودا کنم

از دل و جان حکم او را مو به مو اجرا کنم

دین و قرآن را به خون خویشتن احیا کنم

آمدم تا برگه آزادى اسلام را

با نثار خون هفتاد و دو تن امضا کنم

آمدم تا نخل توحید خدا را بارور

با نثار اکبر و عبّاس مه سیما کنم

آمدم تا بر علیه دشمنان جدّ خود

با قیام خویش بر پا، محشر عظمى کنم

آمدم تا تشنه لب ، جان در ره جانان دهم

نقش خود را در زمین کربلا ایفا کنم

آمدم تا بندگان را رهنمائى سوى حقّ

با اسیرى رفتن ذریّه زهراء کنم

آمدم تا با نثار کودک شش ماهه ام

زاده مرجانه را بى چاره و رسوا کنم (58)

شرح احوال شهیدان ، گرچه زد آتش به جانم

از غم سالار ایشان ، سوخت مغز استخوانم

یادم آمد رفتنش ، چون با تن تنها به میدان

اشک ریزان همچو باران ، از سحاب دیدگانم

از پى اتمام حجّت ، ایستاد آن حجّت حقّ

لیک با حالى که تقریرش نگنجد در زبانم

گفت و اى ، لشکر من آخر زِیْن عرش کردگارم

بنده خاصّ خدا و پادشاه إ نس و جانم

علّت ایجاد موجودات و سِرّ کاف و نونم

مقصد و مقصود حقّ از خلقت کَون و مکانم

واجب ممکن نما و ممکن واجب صفاتم

اوّلین مخلوق خلاّق زمین و آسمانم

صورت انسان کامل از سلاله ماء و طینم

احسن التّقویم حقّ را معنى و شرح و بیانم

یادگار حیدر صفدر، امیرالمؤ منینم

زاده خیرالبشر، پیغمبر آخر زمانم

شاه بطحا، ماه یثرب ، زاده زهراى اطهر

گر نباشم ، هر چه باشم ، من شما را میهمانم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد